...گفتِ بی گو

گفتن های مسکوت و نگفتن های ملفوظ

دکمه

 

هربار به تو فكر مي كنم

يكي از دكمه هايم شل مي شود

انقراض آغوشم يك نسل به تأخير مي افتد

و چيزي به نبضم اضافه مي شود

كه در شعرهايم نمي گنجد

 

كافيست تو را به نام بخوانم

تا ببيني لكنت عاشقانه ترينِ لهجه هاست

و چگونه لرزش لب هاي من

دنيا را به حاشيه مي برد

 

دوستت دارم

با تمام واژه هايي كه در گلويم گير كرده اند

و تمام هجاهاي غمگيني

كه به خاطر تو شعر مي شوند

 

دوستت دارم با صداي بلند

دوستت دارم با صداي آهسته

دوستت دارم . . . .

و خواستن تو

 جنيني است در من

كه نه سقط مي شود

نه به دنيا مي آيد

 

لیلا کرد بچه

 

 

 

پ.ن : تقدیم به همه ی هیچ کس ها

پ.ن ۲ : تمام امروز به صدیقه فکر می کردم .

پ.ن ۳: عجب روز سمج  قهر آلود و بد ترکیبیه امروز !!!

 

 

 

منی که بی "ه" تانیث سبز اگر بودم                             نشسته بود دلم توی لقمه ی نانت


+ نوشته شده در  پنجشنبه هفدهم دی ۱۳۸۸ساعت 16:25  توسط  آرزو و ریحانه  |