...گفتِ بی گو

گفتن های مسکوت و نگفتن های ملفوظ

چ ش م ا ن ت


چشمانت را دوست می دارم، ای دوست
و آن فریبنده حرکات آتش وارش را
و هنگام که به ناگاه خیره می شوند
به سان آذرخشی آسمانی
که همه جا را می لرزاند.

اما من چیز دیگری را در شگفتم:
زمانی از چشمانت را که به زیر افکنده شده اند
و شعله های آسمانی عشق در آنها فرو خفته
آن گاه،
می توان از میان مژگان اندوهگینت
خواهش غمگین و سرد آرزوها را دید.


> تارکوفسکی stalker


+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و ششم آبان ۱۳۹۲ساعت 23:19  توسط  آرزو و ریحانه  | 

پاشو تنبل خان



وقتی بر حسب عادت
دوباره دیرت می شود
و با شتاب از در
بیرون می زنی
من در میان ملحفه هائی
که هنوز بوی تو را می دهد
از دنده ای به دنده دیگر می غلتم
و با تبسمی بر لب
مجسم می کنم
جمله سرخ و براقی را
که با لوله ماتیکت
بر آینه دستشوئی نوشته ای...


> عباس صفاری



+ نوشته شده در  سه شنبه چهاردهم آبان ۱۳۹۲ساعت 9:5  توسط  آرزو و ریحانه  | 

فال سر صبح


دلکم برد بغارت ز برم دلبرکی

سر فرو کرده پری پیکرک از منظرکی

نرگس هندوک مستک او جادوکی

سنبل زنگیک پستک او کافرکی

بختکم شورک از آن زلفک شورانگیزک

سخنش تلخک و شیرین لبکش شکرکی

چشمم از لعلک در پوشک او در پاشک

لیکن از منطقکش هر سخنی گوهرکی

دلکم شد سر موئی و چو موئی تنکم

تا جدا ماند کنارم ز میان لاغرکی

بر دلم عیب نگیرید که دیوانککیست

چه کند نیست گزیرش ز پری پیکرکی

قدکم شد چو سر زلف صنوبر قدکی

رخکم گشت چو زر در غم سیمین برکی

از تو ای سرو قدک کیست که بر خواهد خورد

گر چه از سرو خرامان نخورد کس برکی

سرک اندر سرک عشق تو کردم لیکن

با من خسته دلک نیست ترا خود سرکی

غمکت می‌خورم و نیست غمت غمخورکم

هیچ گوئی که مرا بود گهی غمخورکی

خواجو از حلقکک زلف تو شد حلقه بگوش

زانکه عیبی نبود گر بودت چاکرکی


> خواجوی کرمانی


+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آبان ۱۳۹۲ساعت 8:56  توسط  آرزو و ریحانه  | 

یکســـال شد...


http://upload7.ir/images/77539793809566382115.png

http://upload7.ir/images/28596970746264730570.png


+ نوشته شده در  پنجشنبه دوم آبان ۱۳۹۲ساعت 17:21  توسط  آرزو و ریحانه  |