المپیک از نوع پکن
امروز چهارمین روز از که المپیک پکن می گذره اما انگار نصیب ما چیزی جز یه زهر خند نیست
گذشته از اینکه این دوره ی المپیک واسه ما ایرانی ها یه چیزی کم داره-یه حس غرور-یه پشت گرمی-یه اطمینان-یه فریاد-یه یا ابوالفضل-یه مرد-یه رضا زاده
این دوره کاروان کوچیک و سبز پوش ایران یه پهلوونو کم داشت انگار شونه ها یه کم افتاده تر شده بود سرا یه کم پایین تر اومده بود
این دوره اون رستم زاد نبود که ما ایرانی ها سینه سپر کنیم سر بالا بیاریم و مطمئن باشیم با ارزش ترین مدال المپیک-مدال قوی ترین مرد جهان- رو سینه ی ستبر یه آریایه
این دوره دیگه شاید پیر و جوون ، کوچیک و بزرگ با اهتزاز یه هویت یه پرچم تنشون نلرزه اشک
صورتشون رو فرش نکنه و من امسال دیگه لازم نیست جواب این سوال سخته خواهر کوچیک ترم
رو بدم وقتی با تعجب نگاهم می کنه و با اون لحن بچگانه اش میپرسه: مگه ایران!!! برنده نشد؟پس چرا رضا زاده گریه می کنه؟
این که واقعا نخواست ، نتونست یا نذاشتن که یه فریاد یا ابوالفضل دوباره زمین و بلرزونه از بحث ما خارجه
به هر حال این دوره رضا زاده ی المپیک کمه و تا حالا مدالی نداشتیم که یه گوشه از لبای آویزون ما رو به سمت بالا بکشه
وقتی نه بدمینتون کاوه محرابی که اولین بدمینتون بازه غرب آسیا بود که به المپیک می رفت و نشون میدن
نه تیر و کمان حجت واعظی و نجمه آبتین
نه دوچرخه سواری حسین عسگری، قادر میزبانی و مهدی سهرابی
نه مسابقه رویینگ هما حسینی پرچمدار کاروان ایران
وقتی در کمال نا امیدی
آرش میر اسماعیلی با ضربه فنی!!! حذف می شه
وقتی تیم بسکتبالمون با 22 تا اختلاف امتیاز مقهور روسیه میشه
وقتی دعاها برای شکستن این طلسم روی بازی علی معلومات بی اثر میشه و...و...و
حتی عملکرد صدا و سیما هم در نوع خودش منحصر بفرد بود و این رویداد ورزشی با شکوه از دریچه دوربین تلویزیون تا حد یک مجموعه ی نا منظم ، پر از ایراد و کوجک پایین آورده شد
افتتاحیه ای که دیدن اون شاید به مراتب لذت بخش تر و شور آفرین تر از خود مسابقاته اونقدر بریده بریده و ناقص به نمایش در می یاد که فقط می تونی یه مشت حواله ی تلویزیون کنی و سعی کنی
وقتی جواد خیابانی با اون آب و تاب از مراسم افتتاحیه حرف می زنه خونسرد باشی
در حال حاضر بیشترین امید معطوف کشتی که دعا می کنیم
دعاهامون هیچ وقت بی اثر نشه