...گفتِ بی گو

گفتن های مسکوت و نگفتن های ملفوظ

پیشی های ایرانی کوجائن  ؟

 

 ممنون از بهمن قبادی که همون اول فیلم، تکلیف ما و وجدان‌مون رو راحت می‌کنه ولی به والله که اگر

این خطابه رو هم سر نمیداد، فیلم رو بدون کم و کاست تا آخر میدیدیم، بدون اینکه سر سوزنی وجدان

درد بگیریم و قطعاً اون رو از شیر مادر حلال‌تر می‌دونستیم که این از خصلت ما ایرانی‌هاست که فیلم

 کاملاً خصوصی آنچنانی خلق‌الله رو دیدیم دیگه چه برسه به فیلم هنری آقای قبادی. فقط من نمیدونم

میشه CD فیلم کسی از گربه‌های ایرانی خبر نداره رو با شیر مادر مقایسه کرد یا نه؟!

سکانسی که قیافه‌ی حامد بهداد از لای دری نیمه باز مشخصه که داره خودش رو بالا پایین میزنه و برای

 قاضی توضیح میده که چرا گرفتنش، قطعاً حالا حالاها موندگار میشه. بدی این حامد بهداد اینه که

همیشه خوب بازی می‌کنه! و شاید اوج کارش همین صحنه باشه. صحنه‌ای که انگار فارغ از حضور تمام

عوامل پشت و جلوی صحنه و دوربین و سه پایه و پروژکتور فقط خودش رو زندگی می‌کنه.

کاش میشد به حامد بهداد هیچ وقت ریش‌ش رو نزنه.

  چهره‌اش با ریش بسیار بسیار شیک و مدرنه .

حالا دیگه مطمئن شدم که یه جورایی هر فیلمی که بهمن قبادی بسازه با سلیقه‌ی من جفت و جوره.

اینبار هم توی این فیلم، انتخاب تصاویر و موسیقی، خیلی دلنشین و زیباست و چهره‌ی تهــران رو

بخوبی نشون میده. اون سرعت، سردرگمی، ترافیک، خستگی و کلافه‌گی تهران و آدم‌هاش بخوبی توی

 فیلم مشهود و محسوسه. فقط باید فیلم رو جایی و موقعی ببنید که کسی خواب نباشه که هی

 بخواهید ولوم رو کم و زیاد کنید. راحت و بی‌دغدغه اون صدای تلویزیون رو ول کنید تا هیچکس براتون

نعره بزنه این اعتراض رو.

 

 

ریحانه


+ نوشته شده در  شنبه هشتم اسفند ۱۳۸۸ساعت 18:45  توسط  آرزو و ریحانه  |