روزی که رفت از یاد روزی که ماند در یاد
یاد "هفت سین" های مدرسه بخیر!
یادش بخیر یکی دو هفته ی آخر سال ما همش در تدارک هفت سین چیدن و عکس گرفتن بودیم!
میزا رو دور میچیدیم و میز اون وسط ... دبیرامون هم کلن پایه بودن!:)
فیلمهای اون دوران با ارزش ترین چیزایی هستن که برام موندن! سر یکی از کلاسایی که دبیرمون خانوم بود فهیمه برای اینکه نفهمه داریم فیلم می گیریم یه ورق رو سوراخ کرده بود از اون تو فیلم میگرفت نازنین و شبنم هم که در حال درس جواب دادن بودن البته از روی کتاب! نازنین دو تا کتاب تو دستش بود جوابا رو تو هیچکدوم پیدا نمیکرد ! آخر خنده بود درس جواب دادنشون!
من از همون موقعها بچه مثبت و بچه ی درسخونی بودم:دی
من پای تخته تمرین حل میکردم آقای نصرتی گوش میداد یاد میگرفت بچه ها پفک میخوردن و عکس میگرفتن خلاصه بیکار نبودن!
(شتر: نام مستعار یکی از بچه هاست هنوزم گاهی بهش میگن!!!)
پی نوشت:
* با این سرعت نکبت dial up به این زحمت عکس آپلود میکنی بلاگفای نازنین اسکریپ هاشو نمیشناسه بعد روحیه تو از دست نمیدی سرچ میکنی یه سایت آپلود دیگه پیدا میکنی این بار بلاگفا قبول میکنه و کلی ذوق میکنی بعد آقایون نه چندان محترم صبح از خواب پامیشن تصمیم میگیرن اون سایت آپلود هم به افتخارات فیلترینگشون بیفزایند! واقعا مملکته داریم؟؟؟
**کتبتُ قصه شوقی و مدعی باکی / بیا که بی تو بجان آمدم ز غمناکی... ریحانه پس کی می آیی؟:(
آرزو