...گفتِ بی گو

گفتن های مسکوت و نگفتن های ملفوظ

گفت بی گو ...

 

همین است . از اسمش معلوم است

 " گو " ندارد .

" تو " ندارد .

"مخاطب " ندارد

فقط " من " است

فقط " گفت " است ...

که گفت :

لقد خلقناالانسان فی کبد ...

در کبدم !

که بدم !

که خوب نیستم !

آمدم بگویم اینجا همین است . گفت است و گفت است و گفت .

از دیوانه هایی که ماییم !

قرارمان همین بود که از حال بنویسیم .

که آینده را نبینیم و از " حال " بنویسیم .

حالم بد است .

"حال "م بد است .

چرا نباید بنویسم که اینجا نشود مثل وبلاگ های دخترانه همه جایی !؟

آی مردم !

آی خدا !

آی گلادیاتورها !

انکار کنید که من مرده ام !

اینجا " گفت بی گو " ست .

که گفتم :

چگونه شاد شود اندرون غمگینم

باختیار که از اختیار بیرون است .

 

 

 

 

 

ریحانه


+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۸۹ساعت 2:31  توسط  آرزو و ریحانه