بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی شود...
همه هست آرزویم که ببینم از تورویی
چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خودرا ننموده ای و بینم
همه جا به هر زبانی بود از توگفتگویی
به ره توبسکه نالم ز غم توبسکه مویم
شده ام زناله نایی شده ام زمویه مویی
همه خوشدل اینکه مطرب بزندبه تار چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی
چه شود که کام جوید زلب تو کامجویی
شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت
من خوشک لب هم آخر زتو ترکنم گلویی ؟
بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
....
در آ در دل خسته توان درآید باز
بیا که در تن مرده روان درآید باز
بیا که فرقت تو چشم من چنان دربست
که فتح باب وصالت مگر گشاید باز
/ثبت یک روز بیاد ماندنی در نمايشگاه خوشنويسي "كلـــك جــــاويد"
آثارِ
استاد غلامحسين اميرخاني
استاد يدالله كابلي
استاد محمد حيدري
استاد مهدي فلاح
// امشب تئاتر "معرکه در معرکه" رو رفتیم. نوشته ی داوود میرباقری. خوب بود نسبت به آخرین تئاتری که رفتم و وسطش سالن رو ترک کردم که حتی اسمش هم یادم نمونده!
و قسمت هیجان انگیزش دیدن ی دوست دوران ابتدایی بود که برا خودش ی پا بازیگر حرفه ای شده بود.
قسمت بامزه ش هم تیکه ای بود که تیرم تیرم آخ جون رو میخوندن که به یاد بچه های کانون خنده ها رفت!
/// اینها یعنی اینکه امشب ریحانه پرواز دارد. هرچند دیروز و دیشب ساعتها باهم بودیم دلمان بسیار برایش تنگ است و داریم خودمان را سرگرم می کنیم...
ضمن اینکه بدین وسیله مراتب موافقت شدیدمان را با پست قبل ریحانه جان اعلام میداریم!
جانا سخن از زبان ما می گوید...
خلاصه همینی که هست!
//// حسابش رفته از دستم شبایی که بیدارم...
آرزو