...گفتِ بی گو

گفتن های مسکوت و نگفتن های ملفوظ

من و تو


اگر هر آینه با خویش در سخن هستیم
عجیب نیست.. که یک روح در دو تن هستیم

به هم اگر برسیم آه می کشیم! که ما
دو ابر سر به هوا در دو پیرهن هستیم

دو عاشقیم ولی در دو سرزمین جدا
دو پادشاه که در فکر یک وطن هستیم

دو جنگجو که نجنگیده نیز معلوم است
که هر دو فاتح این جنگ تن به تن هستیم

مخوان به گوش من افسانه ی خزان! که هنوز
چنان دو غنچه ی در حال وا شدن هستیم

علیرضا بدیع

 

آرزو


+ نوشته شده در  شنبه دوم شهریور ۱۳۸۷ساعت 15:46  توسط  آرزو و ریحانه  |