تابستانی که کمی دیر شروع شد
چند هفته پیش یه پست در مورد دانشگاه صنعتی شاهرود تو تابستون گذاشته بودم و از ناهنجاری هایی
که تا حالا دو چندان شده گفتم از نگهبانای عزیز که ماست خور استاد دانشگاه رو می گیره که کارت
دانشجوییت کو؟؟؟(آدم دردشو به کی بگه؟)
از کلاس داشتن با استاد موسوی که هستیم در خدمتشون
از دانشگاه خلوت ...
اما این نیز بگذرد و گذشت
ترم تابستونی برای من امروز تموم شد و تابستون ما هم یه جورایی تازه شروع شد
از استاد موسوی بگم که حسابی ضد حال زد به اونایی که گروهشون و با هزار مکافات خواهش و التماس به جناب زیره عوض کردن
و ما رو شرمنده کرد و یه امتحان گرفت هلو - البته بماند که منم خیلی خونده بودم!!!
فوتبال استقلال و پرسپولیس رو اختتامیه المپیک رو و... اصلا ندیدم!!! به قول
مامانم تلویزیون رو شرمنده کردم انقد که برنامه هاشو نگاه نکردم!!!!![]()
به هر حال جا داره اینجا یه تشکر جانانه از استاد موسوی به عمل بیاد
به شرطی که سر تصحیح ورقه ها این هلو تو گلومون گیر نکنه!!!
همچنین از استاد توکلی عنبران عزیز با این امتحانی که گرفته بود
(بگم اون تیکه کلامه مشهورمو...؟)
به هر حال این ترم پر مشقت و ناکامی هم گذشت و یه خاطره موند
از چایی هایی که تو بوفه ی قرمز من خوردم و شما نگاه کردین
از انتظار های آرزو
دو در کردن های فهیمه
آوازهای نا به جای بیتا و تمایلش برای استخدام هم خوان اونم از نوع ...
خوشحالی نا هنجار الهام ( که همش بعد کلاسای فرخ میشنگید)
در جست و جو بودن دائمی مریم
آمار های توپ نازنین
قهرهای اون الهام( که اگه صد بار بهش سلام می کردی باز می گفت چرا به من سلام نکردی؟)
نگرانی و رله شدن معصومه ی عزیزم
نیمکت نشینی پاپا لنگ دراز
تبسم های زیبا نور بالا
موسوی شدن نیکپور
رقابت آقایان احمدی و موسوی سر پترس بازی
و ... و... و
حالا می خوام چند تا اسکار بدم
اسکار عجیب ترین اتفاق ترم نابستون:
استاد موسوی که هویجوری عشقی یه بار نیومد سر کلاس ما و چند ساعت
بعد سر کلاس بعدیش حاضر شد
شنیدیم در این مدت در اطراف بوستان قدم می زده
(استاد!بلا! حالا دیگه تو هم آره ؟ ای شیطون)
اسکار رو کم کن ترین اتفاق:
باز هم مربوط به استاد موسوی می شه که واسه رو کم کنی استاد احمدی
هم سری ها رو درس نداد
هم میان ترمشو ۶ نمره ای کرد و هم پایان ترمشو خوب گرفت
اسکار با حال ترین استاد از اون لحاظ
به استاد توکلی که به خاطر ۵ دقیقه تاخیر امروز یه ربع هم خودش نگهمون داشت تا امتحانمون خوب دیر بشه
و البته انقد وقت امتحان زیاد و سوالا پیچیده بود که جز تعداد انگشت شماری
بقیه زنجیر می چرخوندن و مراقبا غر می زدن!!!
به هر حال تموم شد و روزی خواهد رسید که اسکار می دیم به ترین های
ورودی ۸۶ و با این دانشگاه وداع می کنیم
به شرط حیات
گرم و تابستانه باشید
یا علی
ریحانه