...گفتِ بی گو

گفتن های مسکوت و نگفتن های ملفوظ

" غزل زن "

 

زمان خلق تو حتّي خدا جسارت كرد

و عشق مثل جنوني به زن سرايت كرد

 

تو را كه سبز ترين اتّفاق پاييزي ،

تو را كه حضرت ابليس هم عبادت كرد ،

 

نگاه كردم و اي شعر زنده فهميدم

خدا زمان تراشت چقدر دقّت كرد

 

زمان خلقت دوشيزه اي شبيه شما

اصول فلسله را مو به مو رعايت كرد

 

تراش قامت اسليمي ات چه سحري داشت؟

كه گل به منطق زيبايي ات حسادت كرد

 

تو شعر زنده كه نه …  يوحناي انجيلي

از آيه هاي تو بايد فقط اطاعت كرد

 

و از زبان "كليساي انزلي " بايد

به گوش شرق تو را دم به دم تلاوت كرد

 

ببين كه باغ به " سوداي پونه "  معتاد است

بيا كه خاك به عطرت عجيب عادت كرد

 

شعر از "علیرضا بدیع"

 


+ نوشته شده در  پنجشنبه دوم آبان ۱۳۸۷ساعت 15:41  توسط  آرزو و ریحانه  |