رباعى 1
رباعی هایی که براتون اینجا میذارم رباعی هایی که خیلی دوسشون دارم
تقدیم به همه ی شما
او را به خدا سپرده ام ، من دیگر . . .
قادر به ادامه نیست این تن دیگر
در آینه ام ، مباد تکرار شود
این قصه ی تلخ دل سپردن دیگر
"حسام رمضان زاده"
دنیاست که بر شانه ی ما سنگین است
در هر قدمش پرنده ای غمگین است
دل خوش نکنی به آنچه خواهد آمد
بدبختی ما هنوز بعد از این است...
"حسام رمضان زاده"
انسان و زمين و آتش سردي كه....
بر شانه آدم از ازل دردي كه....
از عرش به فرش آمدن شوخي نيست
حوا تو در آن روز چه مي كردي كه...
"حسام رمضان زاده"
اي دل نگران که چشم هايت بر در.
شرمنده که امروز به يادت کمتر...
جز رنج چه بود سهمت از اين همه عشق
مظلوم ترين عاشق دنيا ! مادر!
"میلاد عرفان پور"
عشقی که همیشه در به در می گردد
مُــزدش لب ِ خــُــشک و چـــشم ِ تر می گردد
باران ِ تو از لــُــطف ِ خدا می آید
باران ِ من از مدرسه برمی گردد !
"یاسر قنبرلو"
هرروز همینی تو کجا عشق کجا !؟
منفورتــَــرینی تو کجا عشق کجا !؟
«آدم» نتوانست که عاشق باشد
ای سیب زمینی ! تو کجا عشق کجا !؟
"یاسر قنبرلو"
از جمله ی عاشقانه می آشفتی
هر چی که دلت خواست به ما می گفتی
يک روز کسی دل تو را می شکند
آن روز به ياد دل ما می افتی ...
"علیرضا بدیع"
يک کيف پر از غرور و خودکار و غزل
يک مشت گره کرده و ديوار و غزل
از شاعري و شعر همين را بلدي :
هي ژست بگيرو...دود و سيگار و غزل
"سودابه مهيجي"
اين کوزه چو من عاشق زاري بود است
در بند سر زلف نگاري بود است
وين دسته که بر گردن او مي بيني
دستي است که بر گردن ياري بود است
؟
گدایان بهر روزی طفل خود را کور می خواهند
طبیبان خلق عالم را همه رنجور می خواهند
تمام مرده شویان را طلب بر مردن مردم
به نام مطربان چون خلق را مسرور می خواهند
؟
عمریست که از حضور او جاماندیم
در خلوت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظر ماست که ما برگردیم
ماییم که در غیبت کبری ماندیم
؟
از پاسخ من معلمان آشفتند
از حنجرشان هر آنچه آمد گفتند
اما به خدا هنوز من معتقدم
از جاذبه ی تو سیب ها می افتند!!!
"حمید رضا امینی"
در دست تو ای کاش عروسک باشم
در مزرعه ی سیب متر سک باشم
هر قدر بزرگ می شوم دلم می گیرد
ای کاش که برگردم و کودک باشم !
؟
چون دیکته های خط خطی گند زدی
با آمدنت به راحتی گند زدی
پاییز قرار بود که باهم باشیم
ای فصل بهار لعنتی ! گند زدی
؟
خواب از سر او پریده عاشق شده است
دست از دل خود بریده عاشق شده است
انگار دلش به جای دوری بندست
این دختر ورپریده عاشق شده است!
؟
چنین با مهربانی خواندنت چیست؟
بدین نامهربانی راندنت چیست؟
بپرس از این دل دیوانه ی من
که ای بیچاره عاشق ماندنت چیست؟
؟
خام هستی پختگی را بیش کن
خوب من فکری به حال خویش کن
با نگاهی زود عاشق می شوی!
چشم هایت را کمی درویش کن..!
؟
آرزو